جهت گفتگو و تماس مستقیم با صاحب اثر در ایران با شماره تماس 09199524415 تماس حاصل فرمایید.
جهت گفتگو و تماس مستقیم با صاحب اثر در ایران با شماره تماس 09199524415 تماس حاصل فرمایید.
مرجع روش شناسی آینده پژوهی، جلد سوم، فصل بیستم؛ جروم سی. گلن، تئودور جی. گوردون؛ ابوذر سیفی کلستان
این روش، بسنده، ساده و سریع است. این روش به افراد بی طرف این امکان را میدهد تا عقایدشان را بیان کرده و به نظراتشان اهمیت ببخشند. این روش، ابزار ارتباطی بسیار عالیای است، چرا که در مورد این روش توافق عمومی وجود ندارد که آن را در مباحثات و تبادل ایدهها در بین مشارکتکنندگان، بتوان یافت.
به هر حال، چرتکهی رنیر، الگوی کاری معمول یک گروه را دچار تغییر میکند، تا دشواری متقاعدسازی تصمیمگیرندگان، با آن سازگاری و پذیرش لازم را پیدا کند. برای نمونه، روسا ممکن است خود را در وضعیتی بسته و ایزوله تصور کنند، از این رو این روش این زمینه را فراهم میسازد تا افراد نظراتشان را ارائه کنند و و «رنگ» حقیقیشان را نشان دهند.
از این رو، روش، ضربهی خود را به تفکر سازمانی مرسوم وارد میکند، این روش غالباً در ارزیابیهای عملی دورههای آموزشی مورد استفاده قرار میگیرد، لذا در این مورد، تصمیمات راهبردی نانوشته یا ضمنی وجود ندارد.
چرتکهی رنیر[1] یک روش اصلی برای مشاورهی خبرگان است که توسط دکتر فرانسیس رنیر طراحی شده است. این روش طراحی شده است تا از خبرگان سوال کرده و پاسخها را به صورت همزمان، بصورت نامه و با استفاده از یک مقیاس رنگی[2] پردازش کند.
همانند تمام روشهای خبره، این روش به نحوی طراحی
شده است تا از عدم قطعیت بکاهد؛
بهواقع کاملاً عکس این نقطه
نظر که بر اساس آن، یک گروه در مورد سایر گروهها و همزمان، در مورد میزان و
اندازهای که نظرها میتوانند تفاوت داشته باشند، آگاهیاش را زیاد میکند.
منطق استفاده شده توسط چرتکه، مانند سه رنگ چراغ راهنمایی است (سبز، زرد، قرمز)، به اضافه سبز کمرنگ و قرمز روشن برای ایجاد امکان ارائهی گستردهتر نظرات. سفید یک رای ممتنع است و سیاه به معنای غیبت میباشد. این مقیاس تصمیمگیری مبتنی بر رنگ در این روش است.
ابتدا، پیشنهاد میشود مسالهی مورد مطالعه را با دقت تعریف کنید، چرا که ممکن است با دقت مورد بحث قرار گیرد و یا در مرحلهی تجزیه به اجزاء، به مولفههای تشکیل دهندهاش، شکسته شود. این مولفهها بیانهای اولیهای هستند که به حوزهی بحث در گذشته و/یا چشمانداز آینده، وسعت میبخشند. متخصصان و یا خبرگان، در مورد هر عبارت، هر یک شخصاً با استفاده از مقیاس رنگی در دسترس به یک تصمیمگیری دست پیدا میکنند.
[1] The Régnier Abacus
[2] Scale of colors
مرجع روش شناسی آینده پژوهی؛ جروم سی. گلن - تئودور جی. گوردون، مترجم ابوذر سیفی کلستان (جلد اوّل، فصل دوم، صفحه ی 33)
از اولین روز پیدایش سازمانهای اجتماعی، برخی از مردم پیشگام فرصتیابی و کشف خطر در گروهها شدند. کشتیهای بادبانی یک جایگاه دیدهبانی[1] در بالاترین قسمت دکل کشتی داشتند که دریاها را برای داشتن مسیر امن در آبهای ناشناخته پویش میکردند. امروزه حرکت تمدن بشری در آبهای ناشناختهای اعم از بحرانهای مالی، جهانی با تغییرات آب و هوایی، زیستشناسی مصنوعی و نانوتکنولوژی صورت میگیرد. ازاینرو ما بیش از همیشه نیاز داریم تا تغییرات را بشناسیم و پیامدها را ارزیابی کنیم.
ازآنجاکه برنامهها بر پایهی پیشبینیها پایهگذاری میشوند و پیشبینیها بر پایهی فرضیات، لذا فرآیند پویش افق[2] برای مشخصکردن پیشرفتهای جدیدی که بتواند فرضیات گذشته را به چالش بکشد یا دیدگاههای جدیدی درباره تهدیدات یا فرصتهای آینده ارائه کند، همیشه اقدامی محتاطانه و هوشیارانه است.
سیستمهای پویش محیطی هشدارهای زودهنگام مربوط به تغییرات مهم را با دریافت (علائم هشدار دهندهی ضعیف) که نشانگر ضرورت اصلاح برنامهها هستند، اعلام میکنند.
همهی آیندهپژوهان پویش محیطی را انجام میدهند – برخی از آنها سازماندهی شده و نظام مند هستند؛ ولی همهی آنها سعی میکنند تشخیص دهند چه چیزی ثابت است و چه چیزی متغیر و چه چیزی بهطور مداوم تغییر میکند.
در بحثی که در خصوص عنوان و نام های حوزه ی پژوهش آینده گرا(Futures Research) و آینده پژوهی(Futures studies) در فروم گفت و گوی فدراسیون جهانی آینده پژوهی بین جناب آقای جروم کلیتون گلن و دیگر علمای این حوزه انجام شد جناب آقای گلن بیان داشتند که منظور ما از پژوهش اینده گرا در واقع بکارگیری روش های مشخص معرفی شده برای پژوهش و مطالعه در این حوزه است و در مقابل منظور از آینده پژوهی یعنی تفکرفلسفی و اصطلاحا اپیستمولوژیک و انتولوژیک (معرفت شناسنانه و چیستی شناسانه) در این حوزه ی دانشی است.
لذا به نظر می رسد در حوزه ی «پژوهش آینده گرا» باید به متدولوژی پرداخت و در حوزه ی تعریف «آینده پژوهی» باید به مبانی این حوزه پرداخت.